جستجو
|
تاریخ: ۰۲.۱۰.۱۳۹۲
ماژول:
موضوع: خیر
در پی حمله تروریستی سه شنبه شب در شهر بلد سامرا در کشور عراق و کشته و زخمی شدن تعدادی از همشهریان عزیز در آن حادثه ، و از آنجا که یکی شهیدان این حمله تروریستی عموی هنرمند محبوب آقای جعفر جعفرزاده بوده است سرپرست گروه تئاتر جوان جناب آقای محمد جواد آقایی میبدی ضمن ابراز همدردی ، تسلیت خود را به ایشان و خانواده محترمشان اعلام نمود ...
امام محمد باقر (ع) :
خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد
اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد.
السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج) السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده یاصاحب الزمان آجرک الله ...
اول از همه اربعین حسینی بر شما و عاشقان حسین(ع) تسلیت عرض مینمایم . بعد از آن به دوست عزیزم جعفر جعفرزاده از دست دادن عموی مهربانش شهید اسماعیل جعفرزاده را تسلیت می گویم و از خداوند مهربان می خواهم تا به او و خانواده اش صبر بر این غم عطا بفرماید . باور دارم که غم از دست دادن عمو چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می نشیند ، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره ای جز تسلیم و رضا نیست . البته باید گفت که شهادت و ایثارگری و تعهد به اسلام و انقلاب در این خانواده ارجمند ریشه دار و پر فروغ است.
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . لحظه مرگ ما ، روز و ساعتش معین است ... ولی خوشا به حال کسانی که چگونه رفتنشان را انتخاب می کنند و بدا به حال آنها که بی اختیار می روند . عموی شما پاسدار رشید اسلام و شهید در راه عشق به اهل بیت رسول الله بود و این یعنی مشخص کردن خط و راه درست و انسانی در زندگی و همین عشق واقعی و با صداقت باعث شد تا نعمت شهادت نصیب او گردد . مگر نه اینکه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : هر کس صادقانه از خداوند شهادت بخواهد . خداوند او را به مقام شهادت می رساند هر چند در بستر بمیرد . باید دانست که شراب شوق وصال را جز به داغ جگران نمی دهند و عطش عشق شهادت را جز به آنانی که پای در بیابان خشک بلا گذاشته اند نمی دهند و لاجرم در این بین صفا و مروه فقط شهید است که از چشمه سار زمزم شهادت به وی می نوشانند و خوشا به حالش که به چنین فیض عظیمی نائل آمده است و حال ما از او می خواهیم که در درگه دوست از دعای عاجزانی چون من دریغ نفرماید و ما را از نعمت عشقش بی نصیب نگذارد . امید که سر سفره ارباب بی کفن مهمان باشد ... یا حسن شهید ... و یا ابالفضل العباس ... ذکری که بر لب همه شهیدان کربلاست ... (جعفر جان التماس دعا داریم از شما خانواده پاک و بی آلایش )
ارسال شده توسط: مدیر سایت
|
|
|
تاریخ: ۱۴.۱۰.۱۳۹۰
ماژول:
موضوع: خیر
نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
نگاهی به نمایش "کشتار خاموش" کاری از نصرالله قادری نه راست، نه چپ، فقط ضددین
خبرگزاری فارس: حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، یک وبلاگ در یادداشتی برای نمایش کشتار خاموش نوشت:
کشتار خاموش روایتی بلند و خستهکننده از یک مادر(ژانت) است که به دنبال دخترش(مونیکا) میگردد و وقتی میفهمد که او از سوی گروهی تروریستی مامور به کشتن پدرش(بزرگ) شده تمام تلاشش را میکند تا دوباره خانوادهاش را بازسازی کند. شموئیل(کرامت رودساز) شاید از منظری، کلیدیترین بازیگر نمایش "کشتار خاموش" است. چون هم در تشکیلات ترویستی و هم در کلیسا، که دو صحنه متفاوت از این نمایش است، حضور دارد و هم با توجه به اسمش میشود فهمید که نه مسلمانی افغانی و نه پدری مسیحی، بلکه یک یهودی نفوذی است.
آخرین ساخته نصرالله قادری در ظاهر با تشکیلات تروریستی مخالفت میکند و اعتراض اصلیاش را به دستهای پشت پردهای دارد که برای آدمها تاریخ مصرف قائلند و هر وقت که بخواهند، جان آنها را مگیرند اما خط محتوایی و زیرپوستی این نمایش اعتراضی ظریف به دین است.
شموئیل با لباسی شبیه قبا، با آستینهایی که برای وضو بالاست و با تسبیحی که به دست دارد، نماد یک روحانی شیعه و افغانی است و در کلیسا همین شخصیت، کشیشی است که به خدا هیچ اعتقادی ندارد. گفتههای ریاکارانه او از سوی هراچ(حسین شمس) به مسخره گرفته میشود و در ظاهر مسلمان خویش هم به صراحت اعلام میکند که به خدا اعتقادی ندارد.
"کشتار خاموش"بیشتر از هر چیز میخواهد تاکید کند که بین شخصیتهای دینی و گروههای تروریستی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد که به خاطر حفظ حکومتها و تحمیق مردم، امری اجتناب ناپذیر است.
توهین و تمسخر کشیش مسیحی از سوی هراچ در برخی از صحنه ها انقدر عمیق میشود که حتی جا دارد مورد اعتراض مقامات رسمی کلیسا هم قرار گیرد.
اگر چه شموئیل در نقش روحانی شیعه و افغانی سعی میکند به نحوی پنهانتر و حسابشدهتر اعتقادات اسلام و ارتباط با تروریستها را نشان میدهد. آغاز نمایش که شموئیل، نوئیل و هریس در زیر پارچهای یک دست و قرمز رنگ به نشان خون مردم قرار دارند، تمثیلی از این ارتباط است.
در پایان نمایش هم مونیکا که مدام از عبارات توهین آمیز نسبت به دین و آیین استفاده می کند، به راحتی همه را میکُشد و فقط دلقک ماجرا که نمادی از شخصیتی لائیک و بیدین است میتواند از تمام ماجرا، جان سالم به در ببرد.
نصرالله قادری در یادداشتی مینویسد: "کشتار خاموش" پیجوی ایمان گمشده است. روایتگر تنهایانی است که خدای خود را گم کردهاند. حکایت مردمانی است که به وعده داده شده حضرت حق حتما به پیروزی میرسند. حکایت غربت، تنهایی، سرگشتگی و پیجویی خدا! تا کی به خدا برسند یا خلأ!
و سئوال اینجاست که از بین شخصیتهای نمایش، کدامیک به خدا میرسند؟ و اساسا تعریف این نمایش از "خدا" چیست؟
قادری در جای دیگری مینویسد: من که هرگز نه در قبیله چپ بودهام و نه در جمعیت راست و نه در جمع منورالفکرها جایی داشتهام و همیشه از همه سو متهم بودهام به ذات تئاتری میاندیشم.
و حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
حالا ضعف در دیالوگها، بازیهای نچسب و طولانی بودن دیالوگها برای بیان یک موضوع ساده و اشوههای بیش از حد برنادت و ژانت، خود، حدیث مفصلی است که جایی برای پرداختن به آن باقی نیست؛ و الا بیشتر از آن میشود از چهره خسته تماشاگرانی نوشت که به هوای قادری بلیط ۶۰۰۰تومانی کشتار خاموش را میخرند و در پایان اجرا، سرخورده و خسته، تالار سایه را ترک میکنند.
|
|
تصویری از گرامیداشت پانزدهمین سالگرد تاسیس
گروه تئاتر جوان میبد و اختتامیه نمایش سی مرغ ، سیمرغ
(آبان ماه 1391)
تصویری از آخرین روز حضور کوروش زارعی در کارگاه نمایش گروه ( شهریور ماه 1392 )